عناوین مطالب خاطرات

این چه حرفی بود که در رادیو زدی؟

این چه حرفی بود که در رادیو زدی؟

زمانی که رژیم پهلوی می‏خواست مجلس مؤسسان را‏ تأسیس کند به یک روحانی برای حضور در این مجلس نیاز داشت.

امام شدیداً عاطفی هستند.

امام شدیداً عاطفی هستند.

من هیچ وقت موقع خداحافظی قدرت ایستادن توی حیاط و دیدن خداحافظی خواهرهایم را با امام نداشتم،

حال مصطفی چطور است؟

حال مصطفی چطور است؟

امام متوجه شدند که من بشدت و بلند بلند گریه می ‏کنم.

اهتمام به علوم روز

اهتمام به علوم روز

حضرت امام بی‏ اندازه مقید بودند که ملت ایران و همه مسلمین با فکر، مدارج ترقی را طی کرده و احتیاج به خارج نداشته باشند.

زلال معنویت در سادگی نماز امام

زلال معنویت در سادگی نماز امام

درک و احساس حالت حضور قلب امام در نماز جالب و آموزنده بود.

 تواضع هدفمند

تواضع هدفمند

اولین برخورد خصوصی من با امام روزی بود که سنم در حدود نوزده سال یا بیست سال بود.

قم را خالی نکنید

قم را خالی نکنید

یک روز در نجف به امام عرض کردم شنیده ‏ام شما فرموده‏ اید طلبه‏ های قم نباید‏ بیایند به نجف.

بگذارید مرا ببرند

بگذارید مرا ببرند

شبی همۀ علما در منزل آیت‏ الله گلپایگانی جمع شده بودند.

تحول افراد نیروی هوایی در پرتو کلام امام

تحول افراد نیروی هوایی در پرتو کلام امام

افرادی که در طول حکومت طاغوت در قید و بند بودند، در پرتو نصایح امام دچار تحول شدند.

در وضع کثرت به سر می ‏برم

در وضع کثرت به سر می ‏برم

امام به قرآن و تلاوت آن و تدبّر در معانی دقیق آن علاقۀ فراوانی داشتند.

هر وقت ایشان را می ‏دیدیم قرآن می ‏خواندند

هر وقت ایشان را می ‏دیدیم قرآن می ‏خواندند

امام روزانه چندین نوبت قرآن می ‏خوانند.

اگر تخلّفی مشاهده کردید

اگر تخلّفی مشاهده کردید

در ملاقاتی که با امام داشتم گزارشی از کار سازمان بازرسی کل کشور خدمت ایشان ارایه شد.

گویی با دوستان قدیمی‏شان صحبت می‏کنند

گویی با دوستان قدیمی‏شان صحبت می‏کنند

یکی از شبها در حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند

متکی به خدا باشید

متکی به خدا باشید

در نوروز 42 زمانی که قم کربلا شده بود، عده‏ای آمدند که امام منزلشان را ترک کنند

صلاح تو نیست که بگیرم

صلاح تو نیست که بگیرم

یکی از تجار ایرانی پول هنگفتی با خود به نجف آورده بود.

نوشته شد به دست اقلّ فانی!

نوشته شد به دست اقلّ فانی!

چاپ کتاب «مکاسب محرّمه» امام را یکی از شاگردانشان به عهده گرفت.

ساعت دوازده شب اعلامیه می‏‏نوشتند

ساعت دوازده شب اعلامیه می‏‏نوشتند

امام در عین حال که درس می‏‏دادند اما یک آن از مسایل ایران غافل نمی‏شدند.

در عمرم مضطرب نشده‏ام

در عمرم مضطرب نشده‏ام

به امام عرض کردم: «آقا این خبر شما را مضطرب کرده است؟»

صفحه 85 از 100 < قبلی | 81 | 82 | 83 | 84 | 85 | بعدی >