امام خمینی در شهریور ماه سال ۶۵ به نامه یکی از اسرای دربند رژیم بعثی پاسخ داد.
زمانى که هنوز رژیم پهلوى سقوط نکرده بود و بختیار سر کار بود در مدرسه «رفاه» خدمت امام رسیدم.
این محبت بین حضرت امام و رزمندگان طرفینى بود و تأثیراتِ مثبتِ زیادى در جبهه ها مى گذاشت.
قبل از عملیات فتح المبین با تعدادى از برادران رزمنده جهت دستبوسى به خدمت حضرت امام رسیدیم.
هیچ وقت ندیدهام آقا از من توقعی داشته باشند.
مشهدی حسین پیرمرد وارسته ای بود که سالها مورد علاقه و اعتماد امام بود و مسئول خرید منزل معظمٌ له.
به حسب مسئولیت هایی که در حوزه داشتیم گاهی ضرورت داشت که به خدمت حضرت امام مشرف شویم
در پاریس یک روز امام از منزل بیرون آمده بودند، برف به شدت می بارید.
ارتباط حضرت امام(س) با امامان معصوم(ع) به گونۀ خاصی بود که برای من و امثال من قابل درک نبود.
امام حتی در آن شبی که آقای حکیم از مکه میخواست به نجف بیاید زیارتشان را ترک نکردند.
در پاریس یکی از آقایان آمد و گفت آمریکاییها آمدهاند مصاحبهای با امام انجام دهند.
وقتی امام نامه را ملاحظه کردند ناراحت و متأثر شدند.
امام در دوران زندگی خویش کوچکترین گامی در راه بدست آوردن مقام و مسند برنداشتند.
همسر محترمه امام نقل کرده اند که من 62 سال با امام بزرگوار زندگی کردم...
یک شب که در نجف در محضر امام بودم معظم له اظهار نگرانی کردند.
وقتی خدمت امام رسیدم که با ایشان خداحافظی کنم مطلبی فرمودند که برای من نصیحت خیلی بزرگی شد.
وقتی درس حوزه می خواست تعطیل شود، امام نصایحی به طلاب می کردند که از آن نصایح توحید می بارید.
حدود سال 1309 بود که از طرف حکومت رضاشاه دو نفر به نامه ای آل آقا و ذوالریاستین برای امتحان گرفتن از طلاب آمدند.
بنظر من انقلابی که امام در دفاع از حجتهای الهی کرد، از انقلاب اسلامی بزرگتر است.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.