مجله کودک 52 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 52 صفحه 29

آفتاب را به چشم معلم منعکس کرد. البته در دست من هم یک آینه بود ولی من این کار را نمیکردم. معلم فکر کرد کار من است و من به جای نیما فلاح تنبیه شدم. من هم روز اول گریه کردم! مهدی طباغی (رامین): از خاطرات اولین روزهای مدرسه بگوئید. معمولاً رسم است که در اولین روز مدرسه، کودکان را یکی از والدینشان به مدرسه میبرند. من با دوستم رامین نیکجو تصمیم گرفتیم که دوتایی بدون همراهی مادرمان به مدرسه برویم. خانوادهمان را متقاعد کردیم و از آنها اجازه گرفتیم. وقتی به مدرسه رسیدیم تقریباً همه بچهها با پدر یا مادرشان آمده بودند و اکثر آنها نگران بودند و گریه میکردند. من و دوستم بسیار خوشحال بودیم و از گریه دیگران تعجب میکردیم. موقع کلاسبندی من و دوستم در کلاسهای جداگانه افتادیم. این موقع بود که ما هم شروع به گریه کردیم. آیا تا به حال پیش آمده که شما خططائی بکنید ولی دیگران به جای شما تنبیه شود؟ بله، من ادای خاصی داشتم که هر وقت آن ادا را در میآئردم، دوستم نمیتوانست جلوی خندهاش را بگیرد. به همین خاطر چندین بار در سر کلاس درس خندیده بود و معلممان او را تنبه کرده بودند. البته یک روز معلممان مرا در حال ادا در آوردن دید و تنبیهم کرد. آیا شده با کسی دوست باشید، ولی قلباً او را دوست نداشته باشید؟ نه، من آدم رکی هستم و هیچوقت نمیتوانم چاپلوسی کنم. با هر کس دوست هستم قلباً او را دوست دارم. برای کودکان چه صحبتی دارید؟ بچه ها باید فرصست را غنیمت بشمارند و بدانند که این دوران یکی از بهترین دورانهای زندگیشان خواهد بود. پسرم امسال به کلاس چهارم دبستان میرود. همین حرفها را به او هم میزنم. همه بچههایعزیزرامانندپسر خودم میدانم. سین را شین مینوشتم! امیر نوری (حمید): کلاس چندم هستید؟ اول دبیرستان با نشریه دوست آشنایی دارید؟ پنجشنبهها میآید؟ بله نه زیاد آشنایی ندارم. از روز اول مدرسه خاطرهای دارید؟ روز اول یا روز دوم شروع مدرسه بود داشتم به مدرسه میرفتم که به یک جوی آب رسیدم. خواستم از روی آن بپرم، نتوانستم و توی جوی افتادم. سر تا پایم خیس شد، در نتیجه به خانه برگشتم. تمام دفترو کتابهایم هم از بین رفت.مجبور شدم تا آخرسال از کتابهای دست دوم دانشآموز سال قبل که به مدرسه اهدا کرده بودند استفاده کنم. از نمرههای درسیتان بگوئید دوران دبستان همه نمرههایم خوب بود. فقط دیکته ضعیف بود. به این دلیل که معلممان گفته بود قبل از دیکته نوشته کلمهرا پیش خودتان زمزمه کنید. حرف «س» را «ظ» تلفظ میکردم و در نتیجه درتمام دیکتهام آنجا که باید «س» مینوشتم اشتباهاً «ش» مینوشتم و همین باعث میشد که دیکتهام پر از غلط باشد و نمره خوبی نگیرم. برای کودکان صحبتی دارید؟ به آنها میگویم که تمام سعی خود را بکنندکه اول سالرا خوبشروع کنند تا در آخر سال با نمرههای خوبی قبول شوند.اگرازاول سال تنبلی کنند، کارشان برای پایان سال خیلی سخت میشود. (در اینجا مهدی صبائی میگوید که از جانبمنبنویسید:امیر نوریبا توجه بهسن کمی که دارد، بچه بسیار با معرفتی است.) با تشکر از امیر قمیشی

مجلات دوست کودکانمجله کودک 52صفحه 29