مجله نوجوان 62 صفحه 3
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 62 صفحه 3

سرمقاله ارباب خودم ، چرا نمی خندی ؟ حاجی فیروزه ، بله ! سالی یه روزه ، بله ! ارباب خودم سلام و علیکم ارباب خودم سلام و علیکم ارباب خودم سر تو بالا کن ارباب خودم اخماتو واکن ارباب خودم بز بز قندی ! ارباب خودم چرا نمی خندی ؟ سلام به همۀ گل و بلبلای عید نوروزی و صوت سیاه های حاجی فیروزی ! باید خدمتتون عرض کنم که عید نوروز اگرچه یک عالمه شادی و خوشحالی و چیز های با حال با خودش به ارمغان می آورد ، یک پیام یک کم ناراحت کننده هم با خودش دارد . بله ، این پیام این است که یک سال از عمر شما گذشته است و در حقیقت شما یک سال فرصت زندگی کردن را از دست داده اید و اگر ناراحتتان نکند باید بگویم که با عرض شرمندگی فراوان ، یک سال به مرگ نزدیک تر شده اید ! حالا که زمان به این تندی می گذرد مهمترین مسأله این است که کاری نکنیم که از فرصت های از دست رفته حسرت بخوریم و حسرت کار هایی که نکرده ایم ولی می توانستیم بکنیم در دلمان بماند . این عید هم مثل همۀ عید های دیگر به زودی تمام می شود و آن وقت شما می مانید و حسرت کار های نکرده پس حواستان حسابی جمع باشد : 1- مبادا در تعطیلات ، سرتان به درس خواندن گرم شود و حسرت فیلمها و کارتون هایی که ندیده اید روی دلتان بماند . 2- مبادا مشغول نوشتن پیک نوروزی شوید و حسرت یک تفریح حسابی بماند گوشۀ جگرتان . 3- مبادا فقط به خاطر اینکه دیگران بگویند «به به ! عجب بچّۀ مؤدبی است . » حسرت یک مهمانی حسابی برای همیشه روی دلتان بماند . 4- مبادا از آجیل و شیرینی غافل شوید و سر پیری که همۀ دندانهایتان ریخت ، به جای آجیل و شیرینی حسرت روز های از دست رفته را بخورید . 5- مبادا به لحاظ رعایت ادب و احترام ، شرم کنید که عیدی دادن را به بزرگان فامیل یادآوری کنید . خلاصه حواستان جمع باشد که حسرتها فراوان و فرصتها بسیار اندک است . بعداً نگویید که نگفتی !

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 62صفحه 3