مجله نوجوان 62 صفحه 26
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 62 صفحه 26

حکایت مرجان کشاورز انتخاب جنگی سخت میان دو لشگر در گرفته بود . یکی از سپاهیان لشگری که در حال شکست بود ، رو به فرار نهاد . گفتند : «کجا می گریزی نامرد ! » گفت : «اگر بگویند فلانی از میدان جنگ گریخت ، لعنت الله ، مرا خوشتر از آن است که بگویند فلانی کشته شد ، رحمت الله» ترس موسی روزی مردی عرب به نام موسی در حال وضو گرفتن بود که کیسه ای زر یافت . همان موقع تکبیر نماز گفتند . عرب کیسه را به دست راست گرفت و پشت سر امام جماعت به نماز ایستاد . اتفاقاً امام جماعت پس از فاتحه این آیه را خواند : «و ما تلک بیمینک یا موسی . » یعنی : «این چیست که در دست راست توست ای موسی ؟ » مرد عرب وحشتزده کیسۀ زر را پیش محراب انداخت و با سرعت تمام گریخت؛ از ترس آنکه مبادا به او تهمت دزدی بزنند و به زندان بیاندازند . گردن شکسته روزی از روزها مولانا قطب الدین از راهی می گذشت . دست بر قضا شخصی از روی بام سقوط کرد و افتاد روی گردن مولانا . ضربه چنان سخت بود که مهره های گردن قطب الدین آسیب دید و چند روز بستری شد . یاران و شاگردان به دیدارش آمدند و از او پرسیدند : «حالت چطور است ؟ » قطب الدین پاسخ داد : « از این بدتر نمی شود که دیگری از بام بیفتد و گردن من بشکند . »

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 62صفحه 26