مجله نوجوان 180 صفحه 25
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 180 صفحه 25

ترانۀ مادری سریال ترانۀ مادری خیلی بی‏سر و صدا شروع شد و در مدّت پخش خود نشان داد که می‏توان موضوعات نوجوانان را در قالبی جدّی‏تر دنبال کرد. تولید این سریال پس از «نرگس» می‏توانست یک ریسک باشد. سریال نرگس با برداشتن یک لقمۀ بسیار بزرگ و وعدۀ پخش نود شبی وقتی به موضوع اصلی رسید دچار تیغ سانسور و جرح و تعدیل شد، بنابراین سازندگان آن با پرداختن به موضوعات حاشیه‏ای و جانبی تصمیم گرفتند که مسئلۀ اختلاف نسلها را هم در آن بگنجانند و به آن شاخ و برگ بیشتری بدهند. البته به تمام این مشکلات باید فوت نابهنگام پوپک گلدرّه را هم اضافه کرد که در روند سریال بی‏تأثیر نبود. مخاطبان، سریال نرگس را تا قسمت آخر دنبال کردند فقط برای اینکه بفهمند آخرش چه می‏شود ولی اگر پای پخش مجدّد آن به میان بیاید، مطمئناً بینندۀ زیادی نخواهد داشت. با این تجربه، شبکۀ سوّم سیما باز هم سراغ چنین موضوعی رفته است. بازیهای بی‏نقص و داستان محکم این سریال در کنار کارگردانی بی‏نقص سهیلی زاده اتفاقی جدید را در تلویزیون پدیده آورده است. با اعتمادی که به آثار مشترک ایرج محمدی و مهران مهام وجود دارد می‏توان اطمینان داشت که «ترانۀ مادری» دچار سرنوشت تلخ «نرگس» نشود. حالا دیگر دیر است... تو را دوست داشتم بی‏آنکه بدانی پسرکی با صدای تو عاشق شدن را تجربه می‏کند، قد می‏کشد و دل می‏بازد؛ با تو «صدای پای آب» را می‏شنود؛ هرگاه مهربانی گم می‏شود دلش قرص است با زمزمۀ «مهربانی را بیاموزید» تو، مهربانی بازخواهد گشت. بی­آنکه بدانی دوستت داشتم و بی‏آنکه بدانم تو را تکرار می‏کردم. دلم می‏خواست ابرها باران سبز ببارند تا همۀ خانه‏ها سبز شود، سبز و همیشه سبز. راستش را بخواهی دوست نداشتم نحیف شدنت را ببینم؛ زرد شدن آرام آرام چهره‏ات را و دردی که از چشمانت می‏بارید و تو آن را فریاد نمی‏زدی. نگاهت را می‏شناختم و چشمانی که هیچگاه دروغ نمی‏گفت؛ تو درد داشتی؛ تو می‏گفتی «حال همۀ ما خوب است» و چشمانت می‏گفت «امّا تو باور نکن».

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 180صفحه 25