مجله نوجوان 180 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 180 صفحه 29

باید گِل گرفت! پسر: بابا! مردن مثل چیه؟ پدر: مُردن؟ پسر: یعنی وقتی آدما می‏میرن چی می‏شن؟ پدر: این چرندیات رو کدوم احمقی مطرح کرده؟ آخه سنّ و سال تو چه ربطی به مردن داره؟ پسر: توی مجلّه خوندم! پدر: ای خاک بر سر اون مجلّه! باید درش رو گل بگیرن! اونو از کدوم قبرستونی آوردی؟ پسر: ... مامان برام خریده! پدر: اِ... تو چی پرسیدی؟ پسر: گفتم مردن یعنی چی؟ یعنی وقتی آدم می‏میره چی می‏شه؟ پدر: ببین عزیز دل بابا و خصوصاً مامان! آدم وقتی می‏میره اول خوب می‏شورنش بعد توی پارچه می‏پیچنش و بعد می‏ذارنش توی قبر و.... پسر: بعد چی می‏شه؟ پدر: بعد روح آدم پر می‏کشه و می‏ره آسمون! پسر: یعنی آدم پر در می‏یاره؟ پدر: خود آدم که نه! روح آدم از اون تو پر در می‏یاره و پر می‏کشه تا آسمون! پسر: مثل پروانه ها... فهمیدم! پدر: چی رو فهمیدی عزیز دل بابا خصوصاً مامان؟ پسر: مردن رو! مردن یعنی پروانه شدن! حامد قاموس مقدم روایت در روایت از معصومین آمده است که انسانها در خوابند و آنگاه که می‏میرند بیدار می‏شوند. رنگی‏ترین مداد همۀ مداد رنگی‏ها مشغول بودند؛ به جز مداد سفید. هیچکس به او کار نمی‏داد. همه می‏گفتند: تو به هیچ دردی نمی‏خوری. یک شب که مداد رنگی‏ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند، مداد رنگی تا صبح کار کرد؛ ماه کشید. مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک و کوچکتر شد. صبح توی جعبۀ مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 180صفحه 29