حیم -اعصابنورد
کلوپ اعصابنوردی با افتخار تقدیم میکند: تغییر استراتژی
حالا که سال دارد نو میشود، ما
باید کم کم نو شویم و یک خانه تکانی اساسی در کلوپ بکنیم. سال گذشته سال غریبی بود مخصوصاً از وقتی
بابا پانادون از بین ما رفت دیگر هیچ انگیزهای برای لجبازی و اعصابنوردی در مجلّه وجود نداشت. چند بار سعی کردیم روی اعصاب سردبیر و دبیر تحریریه و سایر اعضای مجله نوردی کنیم ولی هیچکدام جنبه و ظرفیت پانادون را نداشتند. البته نمیخواهم بگویم که آن مرحوم خیلی با ظرفیت بود بلکه از بس خودش را جدی میگرفت که رفتن روی اعصابش ما
را بر سر شوق میآورد. سایر اعضا سریع سراغ بند و مادّۀ قانونی میرفتند و
برگۀ توبیخی چند لحظه بعد روی میز
بود!
این را گفتم که بدانید یکی از اصول اعصابنوردی داشتن سوژۀ مناسب
است. اگر یک اعصابنورد بدون
رقیب بماند، حتّی روی اعصاب خودش میرود و این بدترین اتفاق برای یک اعصابنورد به شمار میرود.
تیک تیک ساعت به ما هشدار میدهد
که زمان دارد به سرعت میگذرد و
دیگر وقتی برای اعصابنوردی باقی نمانده است. شاید آخرین فرصت
برای یک اعصابنوردی درست و
حسابی چهارشنبه سوری باشد. باید
تمام تلاش خود را بکنید تا این فرصت
از دست نرود. از آنجایی که حیم- اعصابنورد به شخصه دچار یک
مشکل شخصی شده است، پیشنهاد
تغییر استراتژی در چهارشنبه سوری امسال مطرح است. امسال باید روی اعصاب افرادی اعصاب پیمایی کنیم
کـه مـیخواهنـد بـا ایجاد سـر و صــدا و
آتیش بازی، از خودشان جلف بازی در بیاورند و اسباب مردم آزاری عموم را فراهم کنند. اگر تصادفاً و به طور کاملاً اتفاقی روی جعبۀ حاوی مواد محترقۀ «کامران صدا» آب ریخته شود، به
نظر شما چه طوری میشود؟ خب
معلوم است دیگر! هیچکدام از ترقهها کار نمیکند! اگر این اتفاق ناخوشایند برای کپّۀ چوبی بیفتد که گوشۀ کوچه جمع شده است تا شب هنگام شعله
ور شود، چه؟! آفرین! قیافۀ آنها یعنی گروه مردم آزارها دیدنی میشود! حالا فرض میکنیم با وجود این اقدامات پیشگیرانه باز هم چوبها شعله ور شد
و ترقهها صدا کرد! آن وقت است که شما مانند یک شهروند خیلی محترم گوشی تلفن را بر میدارید و به آتش نشانی و پلیس 110 خبر میدهید تا بیاینـد ایـن اوبـاش بــیادب را از خیابان
جمع کنند.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 212صفحه 32