مجله نوجوان 78 صفحه 35
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 78 صفحه 35

سلمان هراتی به مولای متقیان علی علیه السلام امتزاج آسمان و خاک باد ایستاده بود آفتاب هیچ بود کهکشان درنگ داشت خاک ، بی قرار بود تا تو آمدی شب بهار شد سنگ چکه چکه ریخت جویبار شد ابتدای تو امتزاج آسمان و خاک بود ای تمام تو تمام نور تا ببینمت هر ستاره روزنی است سمت بی نهایت حضور تو چون که نیستی آفتاب فرصتی است با شباهتی غریب تا کتاب آب را بیان کند از حضور مهربان تو لیکن ابر های وهم پهن می شوند من میان ابر وخاک مانده ام غریب بی تو خاک را عادت حیات نیست بی تو از چه می توان سرود؟ بعد تو هر دریچه ای که دیده ام چشم احتیاج بود هر کجا که گشته ام یک خرابه التهاب بود تا تو آب را بیاوری آب و باد و خاک راز فقر را با تو گفته اند لطف دست های تو بهار را نوشت روی برگ باغ های فقر دشت های لخت نخل های رنج ای حلاوت بهشت در نگاه تو تا که بشکفد بهار من مثل آب از کنار من عبور کن!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 78صفحه 35