مجله نوجوان 157 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 157 صفحه 10

. یادِ یار مهربان آید همی یاد دوست تمام کوچه­ها را آذین بسته­اند. شادمانی از در و دیوار شهر می­بارد. شهر در این روزها یک جورهایی شبیه نیمۀ شعبان است. انگار دست مهربانی شانه­های شهر را لمس می­کند. مردم انگار منتظر کسی هستند. دهۀ فجر یک جورهایی هم شبیه نوروز است. همه چیز بوی تازگی می­دهد. بوی عید. انگار قرار است همه چیز از نو شروع شود. انگار شهر برای آمدن بهار آماده می­شود. مردم دستهای خالی خود را فراموش می­کننند و نقل لبخند، لبهایشان را شیرین می­کند. در طول سال به زیار مزار شهدا می­رویم یا نمی رویم در این روزها شهدا به زیارت ما می­آیند. عطر عبورشان در کوچه­ها و خیابانها احساس می­شود. شهدا در کوچه­ها و خیابانهای شهر قدم می­زنند و با مهربانی همیشگی­شان به عابران سلام می­کنند. عطر سلام شهدا چه آرامشی در دل آدم می­ریزد. مثل عطر دعای ندبه، مثل عطر شبهای قدر، مثل عطر زیارت امامزاده­ها در روزهای بارانی.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 157صفحه 10