انجام ندهند. مهمترین گناه و بدی، ظلم و ستم به بندههای خداست. تو آلوده به این گناهِ بزرگ هستی! چه طور میخواهی خدا دعای من را دربارهی تو قبول کند؟ خدا دعای کسی را اجابت میکند که عادل و دادگر باشد و به مردم ستم نکند. به من بگو عدل و دادِ تو کجاست؟ تو عادل هستی؟! پس چرا این همه آدمهای بیگناه در زندان و سیاهچالهای تو هستند و عذاب میکشند؟! چرا بیشتر مردم کشورت با فقر و تنگدستی زندگی میکنند و به سختی یک لقمه نان برای سفرهی خودشان بهدست میآورند؟! چرا مال و ثروت فراوان این کشور در میان مردم که خودشان صاحب آن هستند، درست تقسیم نمیشود. الآن هر چه من دعا کنم، چون نفرین مردم ستمکشیده و مظلوم پشت سر توست، دعای من هیچ اثری ندارد!»
مرد پارسا، بعد از گفتن این حرفها، سرش را پایین انداخت و آرام به گوشهای از تالار قصر رفت و مشغول عبادت شد. پادشاه، با شنیدن حرفهای درویش به فکر فرو رفت و دید که هرچه درویش گفته، راست و حقیقت است. از این تصور، سخت خجالت کشید و عرقِ سرد شرم روی بدنش نشست. کمی بعد پادشاه تصمیم خودش را گرفت و زود دست به کار شد. به دستور پادشاه، مأموران حکومت، درهای زندان را باز کردند و هرچه زندانی بیگناه در آن جا بود، آزاد کردند و به آنها پول و غذا و لباس دادند تا به خانههایشان برگردند. با یک دستور دیگر، خزانهدار، درهای خزانه را باز کرد و مال و ثروت فراوانی که سالها در آنجا روی هم جمع شده بود، بیرون آورد و تا سکهی
شاهین روزگاری در سراسر دنیا وجود داشت. اما امروزه به شدت کمیاب شده و در برخی جاها دیده میشود. سرعت شاهین هنگام شکارگاهی به 290 کیلومتر در ساعت میرسد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 497صفحه 18