مجله خردسال 7 صفحه 25
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 7 صفحه 25

با صدای خوشحالی سرور کتبی عمو زنجیرباف را صدا کردم و گفتم: «عمو زنجیرباف!» گفت: «بله» گفتم: «زنجیر منو بافتی؟» عمو سرش را پایین انداخت. اوغمگین بود. عمو زنجیر مرا نبافته بود. زنجیر هیچ­کس را نبافته بود. زنجیرهای نبافته تو دست­های عمو بود. دست­های عمو پیر بود. دست­های عمو خسته بود. زنجیرها را از عمو گرفتم. یک زنجیر به مامان دادم. مامان تند و تند زنجیر را بافت. یک زنجیر به بابا دادم. بـابـا تند و تند زنجیر را بافت. یک زنجیـر به خواهرم دادم. خواهر تند و تند زنجیـر را بافت. یک زنجیر هم خودم بـافتم. زنجیرهای بـافته را به عمو دادم. عمو خندید. زنجیرهــای بافته را گرفت و پشت کوه انداخت. بچه­ها، عمو زنجیرباف را صدا کردند: - عمو زنجیر باف! - بله! - زنجیر منو بافتی؟! - بله! - پشت کوه انداختی؟ - بله! - بابا اومده - چی چی آورده؟ - نخودچی کشمش! - بخور و بیا! - با صدای چی؟ - با صدای خوشحالی! هاها هاها هاهاهاها ...

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 7صفحه 25