مجله خردسال 3 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 3 صفحه 5

کاوه، با شتر و اسب و گاو رفتند پیش فیل. فیل خیلی از شتر بزرگتر بود. فیل با خوشحالی گوش­هایـش را تکان داد وگفت: «من از همه بزرگترم، بزرگترم!» نهنگ توی دریا صدای فیل را شنید و قاه قاه خندید و گفت: «بیا، بیا من را ببین، آن وقت بگو کی از همه بزرگتر است!» کاوه با شتر و اسب و گاو و فیل پیش نهنگ رفتند. نهنگ خیلی خیلی بزرگ بود. نهنگ یک فواره­ی آب از روی سرش بیرون داد و فریاد کشید: «من از همه بزرگترم، بزرگترم!» کاوه آهی کشید و گفت: «پس من خیلی کوچک هستم، هیچ کس از من کوچکتر نیست.» گوسفند از توی کوه قاه قاه خندید وگفت: «بیا، بیا من را ببین، آن وقت بگو کی کوچکتر است.» کاوه پیش گوسفند رفت. گوسفند آن قدر کوچک بود که کاوه راحت پشتش را ناز کرد. گوسفند با خوشحالی فریاد کشید: «من از همه کوچکترم، کوچکترم!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 3صفحه 5