مجله خردسال 3 صفحه 24
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 3 صفحه 24

خانه­ی ابری سرور کتبی یکی بود، یکی نبود. غول کوچولویی بود که به جای غذا لانه می­خورد. یک روز غـول، لانه­ی یک مـورچه را خـورد. لانه خــالی بود و هیـچ مورچه­ای در لانه نبود. روز بعد لانه­ی یک شیر را خورد. لانه خالی بود و شیر در لانه نبود. روز بعد پیله­ی خالی یک کرم ابریشم را خورد. روز چهـارم غول کوچولو هر چه گشت، لانه­ای پیدا نکرد. به آسمـان نگاه کرد و به ماه گفت: «ای ماه! بیا پایین بخورمت!» ماه گفت: «من که لانه نیستم. هیچ کس در من زندگی نمی­کند.» غول به ابرها نگاه کرد. سه تکه ابر تو آسمان بود. ابر اول شبیه بستنی قیفی. دیو گفت: «اه... اه... من بستنی قیفی دوست ندارم.» ابر دوم شبیه پفک بود. دیو گفت: «اه... اه... من پفک دوست ندارم.» ابر سوم شبیه لانه بود. دیو گفت: «به به ... چه لانه­ی خوشمزه­ای!» پرید تو آسمان تا لانه­ی ابری را بکند و بخورد. ابر سوم تا دیو را دید، ترسید. زود خـودش را شبیه اژدهـا کرد: «هـو وووو اوا...» دیو ترسید و از آسمان به زمین آمد و پا گذاشت به فرار ... اگر او را دیدید به او بگویید که من قصه­اش را نوشته­ام.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 3صفحه 24