دوباره را بالا انداخت.
غش غش میخندید و با بازی میکرد.
او مراقب بود که روی شاخههای نیفتد.
همین موقع باد وزید تا را ببرد که از راه رسید و نخ را به نوک گرفت.
رفت و را با خودش برد.
از پایین آمد و رفت.
از آب بیرون پرید و رفت.
آهی کشید و رفت زیر آب.
باد به دنبال و رفت.
صدای خنده و بازی و باد از دورها میآمد؛
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 99صفحه 19