مجله خردسال 106 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 106 صفحه 17

آسمان اردک رعد و برق آسمان پاره شده! مرغ پیشی یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. یک روز وقتی و با هم بازی می­کردند، همه جا تاریک شد. با عجله به طرف آنها آمد و گفت:«وای! چرا همه جا تاریک شده؟» می­خواست چیزی بگوید که باران شروع به باریدن کرد. داد زد:«من اصلا باران را دوست ندارم.» بعد دوید و رفت پشت بوتهها. پر و بالش را باز کرد و گفت: « ولی من باران را خیلی خیلی دوست دارم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 106صفحه 17