مجله خردسال 106 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 106 صفحه 18

گفت :« تا سرما نخورده­ام باید بروم توی لانه.» زیر باران مشغول قدم زدن بود که ناگهان همه جا را روشن کرد و بعد صدای بلندی به گوش رسید. که هیچ وقت ندیده بود، از ترس زبانش بند آمد. از پشت بوتهها فریاد زد:« جان فرار کن! پاره شده!» در حالی که می­لرزید گفت:« چی؟ پاره شده؟» توی لانه صدای را شنید و گفت : «چی؟ پاره شده؟» گفت: « الان روی سرمان می­افتد.» فریاد زد: «اگر روی سرمان بیفتد چه کار کنیم؟» گفت:« جان زود بیا پیش من!» دوید و رفت توی لانه­ی .

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 106صفحه 18