کلاغ گفت: «قارقار، نمیپرسی چرا جغدها قورباغه شکار میکنند؟ قار قار!»
قورباغه میخواست بپرسد چرا جغدها قورباغه شکار میکنند که جغد کنار او به زمین نشست و
گفت: «پس قورباغهای که میخواهد همه چیز را بداند
تو هستی!» قورباغه گفت: «راستـی چرا جغدها قوربـاغه شکار میکنند؟» جغد گفت: «هیچ جغدی یک قوربـاغهی دانا را شکار نمیکند.» کلاغ گفت: «زود او ر ا بخور تا همهی ما از چرا، چراهای او راحت شویم.»
جغد با عصبانیت به کلاغ گفت: «تا یک کلاغ قارقاروی نادان را نخوردهام، از اینجا برو! و گرنه میفهمی چرا جغدها بعضی وقتها کلاغ شکار میکنند.»
کلاغ ساکت شد. بعد، از ترس پر زد و رفت.
جغد و قورباغه باهم دوست شدند.
قورباغه سوالهای زیادی داشت که جغد جواب آنها را میدانست.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 112صفحه 6