مجله خردسال 157 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 157 صفحه 19

گفت: « خوابیده. می­خواهد برای بچه­هایش غذا ببرد. اگر آواز بخوانم، بیدار می­شود و را می­گیرد. من نمی­دانم چه­کارکنم.» گفت: «اگر پشت من بنشیند، نمی­تواند او را بگیرد. تو هم می­توانی مثل همیشه آواز بخوانی.» با خوش­حالی گفت «آفرین عزیز!» بعد، پرید پشت و شروع کرد به آواز خواندن و قوقولی قوقو کردن. خمیازه­ای کشید و از خواب بیدار شد. به دور و بر نگاه کرد، اما را ندید، چون سوار بر پشت از کنار او رد شده بود و ، را ندیده بود. آن روز، هم سواری کرد و هم برای بچه­های کوچولویش غذا پیدا کرد. هم به موقع آواز خواند و همه را بیدار کرد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 157صفحه 19