مادربزرگ
محمد کاظم مزینانی
مادربزرگ مامان خیلی ساله که مرده هزار دفعه مامانی
این سالها را شمرده
مامانی از ننجونش یه یادگاری داره خیلی براش عزیزه توی کمد میذاره
یادگاری شو مامان میبوسه، بو میکشه از ته دل چند تا آه برای او میکشه
مادربزرگ مامان خیلی ساله که مرده یه لنگه جورابشو اون با خودش نبرده
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 158صفحه 10