مجله خردسال 162 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 162 صفحه 5

بچه پلنگ از پشت درخت­ها بیرون آمد و گفت: «من فکر می­کنم اگر مادرت با دهان، گردنت را بگیرد و تو را بلند کند بیش­تر خوشت بیاید، چون مثل این می­ماند که درحال پرواز هستی. این­طوری اصلا گم نمی­شوی.» فیل کوچولو اشک­هایش را پاک کرد و به میمون و پلنگ و کانگورو نگاه کرد. ناگهان صدای مادرش را شنید که او را صدا می کرد. فیل کوچولو با خوش­حالی از دوستانش خداحافظی کرد و پیش مادرش رفت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 162صفحه 5