مجله خردسال 163 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 163 صفحه 19

گفت: «این خیلی بزرگ است هرچه قدر می­خواهی بخور.» با خوش­حالی مشغول خوردن شد. خورد و خورد و خورد و فقط تکه­ی کوچکی از باقی ماند. تکه­ی کوچک را برداشت و توی لانه برد. می­خواست را بخورد که شنید کسی به در می زند. در را باز کرد. و پشت در بودند. ، یک قالب پنیر در دست داشت و یک سیب سرخ رسیده. آن­ها سیب و پنیر رابه دادند و گفتند: «این خوراکی­ها از در لانه­ات تو می­روند دوست مهربان ما!» با خوش­حالی پنیر و سیب را توی خانه برد و کنار تکه­ی کوچک گذاشت. خیلی خوش­حال بود که دوستان خوبی مثل و دارد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 163صفحه 19