ستاره
ماه
شب بخیر!
پرنده
قورباغه
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود.
یک شب وقتی که میخواست بخوابد، به نگاه کرد و گفت: «شب به خیر قشنگ!» اما خیلی غمگین بود. او مثل همیشه نبود.
پرسید: «چرا ناراحتی؟»
گفت: «یک را گم کردهام. هرچه به آسمان نگاه میکنم، او را نمیبینم.» گفت: «وای! شاید افتاده پایین!»
آهی کشید و گفت: «حالا چهطوری را پیدا کنم؟»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 176صفحه 17