مجله خردسال 190 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 190 صفحه 4

دردسر خانم کیف مهری ماهوتی صبح بود. کیف کوچولوی قرمز، زیپ­هایش را بست و آماده­ی رفتن شد. ولی چند قدم که برداشت، شروع کرد به «لق لق» خوردن، از این طرف، از آن طرف. بعد هم «تالاپ» افتاد زمین. به زحمت بلند شد. زیپ روی سرش را باز کرد و گفت: «لطفا بفرمایید بیرون! من با این بار سنگین نمی­توانم جایی بروم.» کتاب فارسی سرش را بیرون آورد و گفت: «من که نمی­آیم. خانم معلم از روی من به بچه­ها درس میدهد.» مداد سیاه از جیب بغلی داد زد: «من هم نمی­آیم. مدرسه بدون مداد که نمی­شود.» پاک کن، خودش را به مداد چسباند و گفت: «من هم همین طور! هرجا که مداد باشد، من هم هستم.» کیف گفت: «آقای ریاضی! شما بیایید بیرون.» کتاب ریاضی با عصبانیت داد زد: «انگار حرف حساب سرتان نمی­شود. بدون من مدرسه تعطیل می­شود. بهتر است این جعبه­ی مداد رنگی بیست و چهار تایی و دفتر نقاشی­های اضافی را صدا بزنی که جای ما را تنگ کرده­اند.» یک دفعه، بیست و چهار مداد رنگی سرشان را از کیف بیرون آوردند و شروع کردند به داد و فریاد. سر و صدای وحشتناکی بلند شد، بعد هم دعوا و بزن بزن. خط­کش با قد بلندش بالا رفت و پایین آمد و زد روی دفتر نقاشی. لبه­های دفتر، نازک بود و از چندجا پاره شد. کتاب ریاضی مثل یک کشتی­گیر قوی سر خط­کش را لای جلدش گرفت و او را زیر تنه­اش خواباند. خط کش «تقی» صدا کرد ولی نشکست.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 190صفحه 4