بامنبیا ...
دوست من سلام.
من یک شیشهی پر از دارو هستم.
به من شربت میگویند، چون خیلی شیرین هستم.
من به جنگ همهی میکروبهایی میروم که تو را مریض میکنند.
یک روز در کارخانهی داروسازی به دنیا آمدم. بعد مرا به داروخانه بردند.
داروخانه جایی است که داروها منتظر میمانند تا اگر کسی مریض شد و به آنها احتیاج پیدا کرد، به کمک او بروند.
اما امروز من فقط برای ایـن مهمان تو هستم تا با هم مجلهی دوست خردسالان
را ورق بزنیم.
بازی کنیم و شعر و قصه بخوانیم. پس با من بیا...
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 215صفحه 3