مجله کودک 12 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 12 صفحه 6

اینجا خانۀ محمدرضا یوسفی مادر گفت: «هیچ کس نمی­تواند زیبایی­اش را به دیگری ببخشد.» دختر به طرف آب رفت. در آب نگاه کرد و گفت: «نگاه کن مادر، آب زیبا شد!» دختر راست می گفت، چهرۀ او در آب بود. دختر به سوی آینه دوید و گفت: «مادر نگاه کن، آینه به شکل من شد.» مادر آهی کشیدو گفت: «کاش من آینه بودم!» دختر رو به دیوار ایستاد و گفت: «چرا دیوار مثل من زیبا نمی­شود؟» دختر بر دیوار یک نقاشی کشید. نقاشی شبیه دختر بود و با صدای بلند به مادر گفت: «می­بینی، دیوار هم زیبا شد!» مادر باز آهی کشید و گفت: «کاش من دیوار بودم!» دختر نقاشی خودش را بر سنگ و چوب و آجر و آهن کشید و گفت: «می­بینی مادر، اینها زیبا شدند!» مادر می­گفت: «کاش من سنگ و چوب و آجر و آهن بودم!» دختر همه نقاشی­ها را پاک کرد، به سوی مادر دویـد، سر بر دامان او گـذاشت و گفـت: «من همۀ زیبایی­ها را از تو دارم. تو مادر من هستی، به من نگاه کن!» مادر به دختر نگاه کرد. آنها مثل هم بودند. دختر خندان و کوچک بود، مادر غمگین و بزرگ بود. موهای

مجلات دوست کودکانمجله کودک 12صفحه 6