مجله کودک 20 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 20 صفحه 13

مامانی با یک سینی آمد تو. توی سینی دو تا لیوان بود که تویش یک چیزی مثل شیربود؛ ولی قرمز بود. عمه خانم گفت: «خدا مرگم بده.» مامانی گفت: «خدانکنه، چرا؟» محمد حسین گفت: «همه­اش تقصیر این مامانی یه که می­گذاره این آدم بزرگها مارو اذیت کنن.» عمه خانم گفت: «چرا این بچه­ها رو قنداق نمی­کنی عمه، نگاه کن دست و پاشون کج کجه، همین جوری می­مونه­ها.» مامانی گفت: «نه عمه خانم، بزرگتر که بشن، دست و پاشون صاف می­شه، این دوره زمونه دیگه کسی قنداق نمی­کنه.» عمه خانم گفت: «این حرفها چیه؟ قدیمی­ها یک چیزی می­دونستن که بچه­ها رو قنداق می­کردن. فردا دست و پای بچه­ها کج بشه، چی می­خوای جوابشون بدی؟!...برو اون قنداق­های سیسمونی رو بردار بیار.» مامانی گفت: «ولی عمّه خانم.» عمع خانم زور می­گفت.باز دوباره گفت: «بدو بیار تا من اینها رو قنداق کنم.» مامانی رفت سر کمد و چند تا تکّه پارچه و دو تا بند آورد که مثل بند ناف بود؛ولی سفید بود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 20صفحه 13