حتماً وقتی کلاس اول دبستان بودهای، مجله رشد نوآموز را دیدهای. حالا هم که بزرگتر شدهای،
رشد دانشآموز را میخوانی. تا به حال فکر کردهای، چه کسی مسؤول تهیه مطالب این مجله هاست؟
اسم «سردبیر» به گوشت خورده؟ اگر مجله رشد نوآموز را باز کنی و به صفحه اولش نگاهی بیندازی،
میبینی که جلو سردبیر، یک اسم نوشته شده: سپیده خلیلی. این بار با خانم سپیده خلیلی گفتگو کردهایم،
سردبیر رشد نوآموز. ایشان مدتها از طریق مجله و نوشته هایشان مهمان خانهات بودهاند.
نوشت، یا از هر کلمهای استفاده کرد، ولی برای نوجوان این کار
سختتر و برای کودکان خیلی سختتر است. باید ساده نوشت
و کودکانه و خیلی چیزهای دیگر.
بچهها نظرشان در مورد کارهای شما چیست؟
تا حالا شده که شما را تشویق کنند یا از شما ایراد
بگیرند؟
بچهها بیشتر از آنچه من لیاقت داشته باشم، مرا تشویق
میکنند. در مسابقه دوچرخه طلایی که با داوری بچهها انجام
شد کتاب مرا هم انتخاب کردند و این باعث میشود که من
بیشتر نویسنده باشم تا رواشناس.
وقتی بچه بودید، چه جور کتابهایی
میخواندید؟
من به خاطر اینکه پدری فرهنگی دارم که خیلی
کتابخوان است، دائماً از کتابخانه پدرم استفاده میکردم و وقتی
بچه بودم کتابهای بالزاک، هوگو، داستایفسکی و حتی چخوف
را میخواندم. من همیشه از سنم جلوتر بودم. یعنی آن چیزهایی
که میپسندیدم، زیاد مناسب سنم نبود و سطح کتابهایی که
میخواندم بالاتر از سنم بود. میتوانم بگویم دوره کودکی
کوتاهی داشتم ولی همان دوره را نگه داشتم برای وقتی که
بزرگ شدم و خواستم با بچهها ارتباط برقرار کنم.
کتابهایی را که الان برای بچهها چاپ
میشود، میخوانید؟
بله خیلی هم با علاقه. البته بیشتر به نویسنده و مترجم
اول کمی خودتان را معرفی کنید؟ از کارها و
کتابهایتان برایمان بگویید.
10 سال است که برای بچهها مینویسم، اولین کتابم
«بهترین مادر دنیا کیه؟» برای کودکان بود. تا حالا بیشتر از60
کتاب از من چاپ شده و علاوه بر این مترجم هم هستم. بر
زبانهای آلمانی و انگلیسی کاملاً مسلط هستم و کمی هم
فرانسه بلدم. با کیهان بچهها کارم را شروع کردم، بعد سردبیر
رشد کودک شدم، بعد از آن در صدف، زمزم انگلیسی و پرستو
فعالیت کردم و کارشناس بخش خارجی شهر کتاب بودم و حال
باز هم سردبیر رشد نوآموز هستم.
وقتی بچه بودید، فکر میکردید نویسنده
بشوید؟
من اولین کتابم را در تابستان بین سال دوم و سوم
دبستان نوشتم و آن کتاب حدوداً 200 صفحه بود. آن موقع به
همه میگفتم که میخواهم نویسنده بشوم، ولی در نوجوانی
شروع کردم به شعر گفتن و به این فکر افتادم که شاید یک روز
شاعر بشوم. پدرم دوست داشت من پزشک بشوم. چون خودش
و پدرش و برادرم همه در شاخههای پزشکی بـودند و فکر میکرد
تنها دخترش هم به آن سمت کشیده خواهد شد. من علاقهای
به پزشکی نداشتم. اما چون روانشناسی را دوست داشتم، الان
در حال گرفتن دکترای روانشناسی هستم.
نوشتن برای بچهها، آسان است یا سخت؟
هر چه گروه سنی پایینتر میآید بـه نظر من نوشتن
سختتر میشود. چون برای بزرگسال میشود هر چیزی را
مجلات دوست کودکانمجله کودک 21صفحه 22