
سوال و جواب در کوه
امام محمد باقر (ع) به همراه فرزند
گرامیشان از راهی میگذشتند. جمعی از مردم
را دیدند که بالای تپهای گرد هم نشستهاند. امام
پرسیدند.: «اینها کیستند و اینجا چه میکنند؟»
گفتند: «اینان راهبان نصرانیاند و در این
کوه دانشمندی دارند که بسیار داناست. این مردم
یک بار در سال نزد او میآیند تا به سؤالهایشان
پاسخ بگوید.»
امام محمد باقر (ع) سر خود را با جامهای
پوشاندند تا کسی ایشان را نشناسد، سپس به میان
مردم رفتند و در گوشهای نشستند. لحظاتی
گذشت و دانای نصرانی به میان مردم آمد و در
جایگاه مخصوص خود نشست. سپس به تک
تک حاضران خیره شد؛ با نگاهی دقیق. وقتی
چشمش به امام افتاد پرسید: «تو از مایی، یا از
امت محمد؟»
امام پاسخ دادند: «از امت محمد.»
پرسید: «از علمای ایشانی یا از نادانان؟»
امام پاسخ دادند: «از نادانان نیستم.»
نصرانی پرسید: «توازمن سؤال میکنی، یا
من از تو سؤال کنم؟»
امام فرمودند: «تو سؤال کن.»
نصرانی که خود را داناترین مردم میدانست،
از پاسخ امام محمد باقر بسیار حیرت زده شد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 21صفحه 30