مجله کودک 23 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 23 صفحه 22

همیشه عید غدیر که می­شود، به دیدن خانوادۀ سادات می­رویم. (یعنی آنهایی که «سیّد» هستند.) این رسمی است که از قدیم به وجود آمده. ما هم برای این که سنت­شکنی نکرده باشیم، در این شماره با آقای سید محمدسادات اخوی گفتگویی انجام دادیم. ایشان هم نویسنده هستند، هم شاعر و هم مدیر فرهنگسرای نوجوان. تازه مهمتر از همه، ایشان یکی از نواده­های حضرت محمد(ص)، پیامبر مسلمانان، هستند. ● اگر قرار باشد خودتان را برای بچه­ها معرفی کنید، چه می­گویید؟ ● یک روز، اتفاق ساده­ای افتاد و آن این بود که نوزادی متولد شد. این نوزاد فکر می­کرد چند سال بعدخواهر و برادرش هم متولد خواهند شد، ولی این اتفاق نیفتاد و او تنها ماند. به خاطر همین هم همیشه فکر می­کرد، همه خواهر و برادرش هستند. چون خیلی تنها بود با در و دیوار حرف می­زد. بعد یادگرفت حرفهایش را بنویسید. بعضی­ها که نمی­دانستند او اول با در و دیوارحرف می­زده، فکرکردند که واقعاً نویسنده است. این­طور شد که اجازه دادند 15 کتاب چاپ کند. این نویسنده الان 28 سال دارد، او من هستم و قیافه من هم همین است عیدی یک نویسنده به خوانندگان دوست یک دویست­تومانی چاپ کنید!

مجلات دوست کودکانمجله کودک 23صفحه 22