مجله کودک 61 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 61 صفحه 11

مردها مثل یک درخت بلند خم شد و به زمین افتاد. مردهای دیگر دویدند و پشت درختها پنهان شدند. یک قطره اشک از چشمهای مردی که چشمهایش سبز بود، به زمین چکید. همه جا پر از برف بود و زمین و آسمان سفید. مردی که چشمهایش سبز بود، به سختی از کوه بالا می­رفت. حالا دیگر تنهای تنها بود. دوستهایش یکی یکی مثل درخت به زمین افتاده بودند. مردی که چشمهایش سبز بود،با هر قدمی که برمی­داشت، تا زانو در برف فرو می­رفت. صورتش را با شالش پوشانده بود وفقط چشمهایش پیدا بود. هوا آن­قدر سرد بود،که یک تکه کوچک یخ از لوله تفنگش آویزان شده بود. دیگر تا آبادی راهی نمانده بود. اما او احساس می­کرد با هر قدمی که برمی­دارد، از آنجا دورتر و دورتر می­شد. مردی که چشمهایش سبز بود ایستاد. چیزی نمانده بود که ازخستگی و سرما به زمین بیفتد.امابا لبهای یخ­زده­اش نام خدا را بر زبان آورد و دوباره به راه افتاد. بعد هم به یاد گذشته­هایش افتاد. به یاد روزی که برای جنگ بادشمن بیگانه برای اولین بار تفنگ به دست گرفته بود. ناگهان ایستاد. احساس کرد که تفنگ بر روی پشتش سنگینی می­کند. اما آنقدر بی­حال بود که نتوانست آنرا از روی دوشش بردارد. حالا دیگر نمی­توانست یک­قدم به جلو بردارد. پس برای آخرین بار،به روبرویش نگاه کرد و روی برفها افتاد. همه جا تاریک بود. ناگهان صدای پای چند اسب در کوهستان پیچید، نور چند فانوس روی برفها افتاد و یک جای پا پیدا شد. مردها از اسب پیاده شدند و آنقدر رد پا را دنبال کردند تا به یک سیاهی رسیدند. سیاهی مردی که چشمهایش سبز بود. او روی زمین ایستاده بود و به سختی نفس می­کشید. مردها از خوشحالی چشمهایشان برق می­زد. یکی ازآنها جلو رفت، کارد بلندی را از زیر شال کمرش بیرون کشید و روی برفها زانو زد. مردی که چشمهایش سبز بود،چشمهایش را به زور باز کرد و به او خیره شد. این آخرین نگاه­میرزاکوچک­خان جنگلی بود، مردی که سالها با دشمنان کشورش جنگیده بود. صبح روز بعد،یک مرد،سر خون­آلود مردی که چشمهایش سبز بود را میان یک کیسه گذاشته بود و با عجله به سوی پایتخت می­تاخت. او می­خواست به خاطر کشتن قهرمان گیلان، میرزاکوچک­خان، از رضا شاه جایزه بگیرد. 11 آذر ماه،مصادف است با سالروز شهادت سردار جنگل، میرزاکوچک­خان. درباره او چه می­دانید؟برای ما هم بنویسید.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 61صفحه 11