مجله کودک 61 صفحه 25
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 61 صفحه 25

مرد تازه مسلمان که با نگرانی به بیرون چشم داشت و به خانوادۀ گرسنه­اش فکر می­کرد، باز هم چیزی نگفت. برگشت و نشست. نماز ظهر که خوانده شد دیگر صبر نکرد.کفش­هایش را برداشت و به حیاط رفت. حالا همه چیز از یادش رفته بود. .کجا دوستِ من. نگفتم طاقتت کم است! بابا با این زبان روزه که غذا نباید بخوری. صبر کن یکی دو ساعت بعد نماز عصرت را هم به جماعت بخوان! مرد تازه مسلمان خواست حرفی بزند، اما مرد همسایه طوری نگاهش کرد که او حرف خود را قورت داد و با بی­میلی پذیرفت. آنها نماز عصر را هم خواندند و مرد همسایه،او را برای نماز مغرب و عشاء هم نگه داشت. شب از راه رسید. مرد تازه مسلمان،نماز مغرب و عشایش را که خواند، دیگر بی آن که به کسی نگاه کند، پا تند کرد طرف خانه. نیمه­های شب دوم بود که در خانه­اش کوبیده شد. همسر مرد گفت: «دوباره چه کسی است؟!» مرد لحاف خود را کنار زد. در جای خود نشست و گفت: «نمی­دانم!» اما در دلش فکر کرد: «گویی اوست. عجب آدم مردم آزاری­ست. دست بردار نیست.خدایا تو به دادم برس!» فوری پشت در رفت و پرسید: «کیستی؟» مرد همسایه بود که گفت: «منم،زود باش که دارد وقت نماز شب دیر می­شود!» مرد تازه مسلمان،لبِ بالایی خود را گزید. انگشهایش را مشت کرد و با عصبانیت پاسخ داد: «من همان دیشب که از مسجد برگشتم،از دین شما دست برداشتم.برو یک آدم بیکارتر از من پیدا کن که هیچ کاری نداشته باشد،تا بتواند همۀ وقت خود را در مسجد و عبادت بگذراند. من آدمی فقیر و عیالوارم و باید دنبال کسب و کار روزی بروم!» حرفهای او برای مرد همسایه مثل آب سردی بود که روی سرش ریخته می­شد. مرد همسایه راهش را گرفت و با خجالت بازگشت طرف خانه... ○ جمعی از یاران امام صادق(ع) دورش جمع بودند. حضرت داستان مرد مسیحی و همسایۀ مسلمانش را برای آنها تعریف کرد. آنها با دقت به حرفهای امام گوش می­دادند. امام در پایان صحبت­هایش گفت: «به این ترتیب آن مرد عابد سخت­گیر، بیچاره­ای را که به دین اسلام روی آورده بود، با دست خودش از اسلام بیرون کرد. پس شما همیشه متوجه این حقیقت باشید که بر مردم سخت نگیرید. اندازه و طاقت و توانایی مردم را در نظر داشته باشید. تا می­توانید کاری کنید که مردم علاقۀ به دین پیدا کنند و از آن فراری نشوند. آیا نمی­دانید که روش سیاسی امویان*برسخت­گیری و اذیّت و شدّت است؛ ولی راه و روش ما بر نرمی و مدارا و حُسن معاشرت و به دست آوردن دلهاست؟!» *اُمویان نام سلسله خلفایی ستمگر است که در زمان تعدادی از ائمه (ع) همچون امام صادق(ع)،برسرزمین­های اسلامی حکومت می­کردند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 61صفحه 25