مجله کودک 65 صفحه 28
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 65 صفحه 28

جنگل پردردسر من کی هستم؟ یلدا شرقی قسمت دهم آقا خرسه نشسته بود پشت فرمانِ ماشین عموزحمتکش و گاز می­داد و می­رفت. خُرخُر بغل دستش بود و داشت حسابی کیف می­کرد که توی ماشین نشسته است. خُرخُر خیلی دلش می­خواست که می­مو، خورخور و قورقوری او را ببینند که بغل دست بابایش نشسته است. آقا خرسه شیشه سمت چپ را پایین داده بود و آرنجش را روی در گذاشته بود و با خیال راحت می­رفت. خرخر که خیلی می­خواست رانندگی کند، تا آقا خرسه دستش را از روی دنده بر می­داشت، او فوری دستش را روی دنده می­گذاشت و ادای دنده عوض کردن را درمی­آورد. تا آقا خرسه دوباره می­خواست دنده عوض کند، خرخر دستش را می­کشید؛ اما یک­بار که آقا خرسه دستش را گذاشت روی دنده، خرخر حواسش نبود ودست تپلش زیر دست آقا خرسه ماند و حسابی دردش گرفت؛ اما جرات نکرد ناله کند.آقا خرسه گفت: «مگه قرار نشد اگه اومدی توی ماشین اذیت نکنی؟» خُرخُر چیزی نگفت. آقا خرسه رویش را که از خرخر برگرداند، ناگهان چشمش به سنجابی افتاد که داشت از این طرف خیابان به آن طرف خیابان می­رفت. چیزی نمانده بود که آقا خرسه با ماشین به او بزند.آقا خرسه فوری پایش را روی ترمز گذاشت. ماشین جیغ وحشتناکی کشید و محکم ایستاد. خُرخُر هم با سر رفت توی شیشه و از هوش رفت. آقا خرسه دادکشید و خرخر را بغل کرد؛ اما خرخر بیهوشِ بیهوش بود.آقا خرسه هول شده بود . نمی­دانست چه کار کند. از ماشین پیاده شد و داد و هوار راه انداخت و گفت: «کمک! کمک! بچه­ام از هوش رفته. یکی به دادم برسه،آقا خرگوشه،عمو زحمتکش... ننه کلاغه،و هر چه خرخر را تکان داد، خرخر به هوش نیامد. سنجاب دوید و رفت تا بقیه را خبر کند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 65صفحه 28