مجله کودک 65 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 65 صفحه 29

آقا خرسه بالای سر خُرخُر نشسته بود گریه می­کرد. بعد از مدتی ننه کلاغه و خاله میمون و خانم قورباغه و سنجاب و آقا خرگوشه از راه رسیدند. عمو زحمتکش هم دوان دوان و نفس نفس زنان خود را به آنها رساند. خاله میمون، می­مو را فرستاد تا آب بیاورد. ننه کلاغه گفت: «ضربه به سرش خورده.» می­مو آب آورد و پاشیدند توی صورت خُرخُر. عموزحمتکش که به شدت ناراحت و عصبی بود، گفت: «چطوری این اتفاق افتاد، چی شد؟» آقا خرسه که حالش اصلاً خوب نبود، با لکنت گفت: «دیدی چه خاکی به سرم شد... اصلاً نمی­دونم چی شد، یک وقت نگاه کردم، دیدم این سنجابه وسط خیابونه، پامو که گذاشتم رو ترمز، خُرخُر رفت تو شیشه.» عمو زحمتکش گفت: «مگه کمربندش رو نبسته بود؟» آقا خرسه گفت: «شلوار خُرخُر کش داره،کمربند نداره که.» ننه کلاغه گفت: «آقا خرسه،عموزحمتکش شلوار خُرخُر رو نمی­گه که.کمربند صندلی رو می­گه. هر کس که روی صندلی جلو می­شینه، باید کمربند ببنده،تا این جور موقع­ها اتفاقی براش نیفته.» می­مو دوید و رفت توی ماشین عم زحمتکش و گفت: «کمربند کو؟» ننه کلاغه بال زد و رفت روی صندلی و با نوکش کمربند را گرفت و نشان داد و گفت: «اگه خرخر کمربندش رو بسته بود با سر نمی­رفت تو شیشه.» خُرخُر چشمش را باز کرد و به درختان بالای سرش و به حیوانهایی که دور و برش بودند،نگاه کرد. آقا خرسه گفت: « خُرخُر،پسرم حالت خوبه؟» خُرخُر نگاهی به آقا خرسه انداخت و گفت: «آی سرم... من کی­ام؟ اینجا کجاست؟ شما کی هستید؟» آقا خرسه گفت: «منم خُرخُر،من باباتم.» خرخر با ناله گفت: «من نمی­شناسمتون ... من کی­ام؟» عمو زحمتکش گفت: «بیچاره شدیم،دچار فراموشی شده.» ننه کلاغه گفت: «فوری باید ببریمش دامپزشکی.حتماً به خاطر ضربه­ای که به سرش خورده،حافظه­اش رو از دست داده.» بعد آقا خرسه با عجله خرخر را بغل کرد و توی ماشین گذاشت و با عمو زحمتکش وننه کلاغه راهی دامپزشکی شدند. ادامه دارد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 65صفحه 29