
●
آقا!اینجا جای منه!
گداهای آرژانتینی،باید به خاطر خلاّقیتی که در
کارشان به خرج دادهاند،جایزه بگیرند! مدتهای زیادی
است که توی همه شهرهای بزرگ دنیا، دیگر کسی
کاری به کار گداهایی که گوشه خیابان میایستند،
ندارد. همه با عجله از کنار آنها رد میشوند تا به کار
وزندگیشان برسند وزودتر در صف خواروبار و شیر و
اجناس کوپنی بایستند. احتمالاً همین جاها بود که
یک نفر جرقه زد و از فکر بکرش استفاده کرد.
«جای خوب توی صف شیر،5دلار! بلیت ردیف
اول تئاتر،10 دلار!»
حالا دیگر گداهای آرژانتینی توی صف برای مردم
جا میگیرند و بعد «جا» را میفروشند! چند وقت پیش
یک روزنامه آرژانتینی با یک مهندس کامپیوتر مصاحبه
کرد که در صف بانک جا گرفته بود. او گفته بود که
شرکتش ورشکست شده و برای آن که برق خانهاش
قطع نشود، احتیاج به پول دارد و برای همین به این
شغل روی آورده! مثل اینکه،این شغل به درد همۀ
بیپولها میخورد!
پیرترین زن دنیا چه کسی است؟
یک زن برزیلی ادّعا کرد که پیرترین زن زندۀ
روی زمین است!«آنا مارتینز داسیلوا» صد و بیست و
یک سالش است و میخواهد که اسمش در کتاب
رکوردهای جهان ثبت شود. قبل از او،کاماتو هونگو،
پیرزن 114 ساله ژاپنی رکورددار بود. خانم داسیلوا،70
نوه،60نتیجه و10 نبیره دارد. او 6 فرزند داشت، امّا
فقط یک نفر از آنها زنده است! خانم داسیلوا به سختی
حرف میزند، چشمش خوب نمیبیند،گوشش هم
زیاد خوب نمیشنود. او میگوید به یاد میآورد که پدر
و مادرش بَرده بودهاند! مثل این که دعاهای پدر و
ماردرش هم در روز تولدش برای او شانس آورده:
«دخترم،120 سال زنده باشی!»
این هم یک خبر علمی!
اصولاً توی خانهها بیشترین مسئلهای که سرش
غر زده میشود،زیاد تلویزیون تماشا کردن بچههاست.
از آنجایی که وقتی پدر و مادرها بچه بودهاند، تلویزیون
یا نبوده یا اگر هم بوده، سیاه و سفید نشان میداده،
آنها نمیتوانند درک کنند که تلویزیون رنگی چقدر
جذّاب و هیجانانگیز است! یک دانشمند فرانسوی
مخالف غر زدنهای پدر و مادرها! تی شرتی اختراع
کرده که جلو و پشت آن صفحه تلویزیون است!البته
هنوز نمیشود یک فیلم کامل را روی این تی شرتها
تماشا کرد، ولی یک تبلیغ کوتاه خیلی راحت روی این
تیشرتهها به نمایش درمیآید! خب،این هم خبر به
این خوبی! دیگر توی مدرسه و اتوبوس و.... بیکار
نیستم! فقط کاش تلویزیون تیشرتی، موقع امتحان
برنامههای علمی وآموزشی نشان بدهد!
گربهای با 28 پنجه!
مثل این که توی دنیا گربهها هم «رو کمکنی»
رواج دارد! یک گربه رکورددار،27 پنجه داشت(البته
نمیدانم 27 تا پنجه چه طوری توی 4 تا پایش تقسیم
شده بود!)که گربۀ زرد و گندهای
به اسم «فلین» با 28 پنجه
رویش را کم کرد.
صاحبان این گربه خیلی
دلشان میخواهد اسمشان در
کتاب رکوردها ثبت شود. اگر
مادربزرگم این خبر را
میشنید، حتماً میگفت:
«جلّ الخالق!» ولی واقعاً
باید یک دوره کلاس
آموزشی برای گربههای شهری گذاشت که عوض
پاره کردن کیسه آشغالها و الکی خرناس کشیدن،
حداقل یاد بگیرند پنجههایشان را بشمرند تا روی
گربههای دیگر را کم کنند،گربه هم گربههای قدیم!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 65صفحه 31