مجله کودک 69 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 69 صفحه 5

زهرا اقبالی، کلاس سوم، 8 ساله از تبریز لبخند پیرمرد سال پیش یک روز پنجشنبه هنگامی که از مدرسه به خانه می­آمدم، چشمم به دکۀ روزنامه­فروشی افتاد که تازه باز شده بود. جلوتر رفتم و دیدم پیرمردی مهربان پشت دکه ایستاده. نگاهی به روزنامه­ها کردم، ناگهان چشمم به دوست افتاد. آن را برداشتم و به قیمت آن نگاه کردم. آن روزها قیمت دوست 50 تومان بود، ولی من 40تومان بیشتر نداشتم. رو به مرد کردم و گفتم: «آقا، ببخشید، می­شه من این مجله رو را با 40 تومان بخرم و فردا 10 تومان برای شما بیاورم؟» مرد، لبخندی زد و گفت: «باشه پسرجان.» فردا هنگام آمدن به خانه، به دکّه رفتم تا پول را بدهم دیدم که مرد جوانی، پیراهن سیاه پوشیده است، پول را دادم و هنوز چند قدمی نرفته بودم که ناگهان برگشتم و گفتم: «آقا ببخشید این حاج آقایی که دیروز این جا بود، کجاست؟» گفت: «او پدرم بود که دیشب فوت کرد و عمرش را به شما داد.» با ناراحتی به خانه رفتم، و از آن روز که مجلۀ21دوست را خریده بودم، هرگاه به دوست نگاه می­کنم، یاد تبسم پیرمرد می­افتم. علیرضا مروی 13 ساله از تهران فاطمه مجاب، کلاس دوم، از تهران

مجلات دوست کودکانمجله کودک 69صفحه 5