خاطرات آقای چوپان: «خاطره بد!»
می خواستم گوسفند ها را برای چرا به یک منطقه سرسبز ببرم، ولی از شانس بد من پل ارتباطی شکسته بود. در اینجا بود که من گذشت کردم تا گوسفندانم بتوانند به آن منطقه برسند.
گوسفند ان هم به خیر و خوشی به آن منطقه سرسبز رسیدند. ولی من با این که گذشت کردم و باید احساس خوبی از این گذشت داشته باشم، نمی دانم چرا اصلاً هیچ احساس خوبی ندارم.
حرفهای قشنگ طراوت
امروز سر کلاس دوستم مدادشو خونه جا گذاشته بود. من دو تا مداد داشتم و یکی از مدادهامو دادم بهش ولی بهش گفتم که عوضش فردا برام 3 تا مداد بیاره!
فکر کنم اسم این کارم گذشت باشه!
چقدر لذت بخش بود!!!
آموزش زبان انگلیسی
ببینید این کلاغ چقدر با گذشته! احتمالا! تحت تأثیر گوزن صفحه قبل قرار گرفته!
جواب معما:
چون دید مورچه کوچولو پابرهنه رو زمین راه میره، دلش سوخت و یه لنگه دمپایی خودشو به اون داد!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 115صفحه 7