مجله کودک 180 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 180 صفحه 8

نویسنده: بریان ج. استور مترجم: سیده مینا لزگی خرگوش رنگین کمانی جرج کوچولو یک خرگوش بود. نه مثل خرگوش­هایی که شما می­شناسید. او یک خرگوش رنگین کمانی بود. بدن جرج پوشیده از رنگ­های قشنگ­ رنگین کمان بود و او خیلی دوست داشت زیبایی­اش را به نمایش بگذارد. جرج، خرگوش رنگین کمانی؛ در یک سوراخ زیرزمینی، زیر یک درخت بلوط نسبتاً بزرگ، به همراه خانوادۀ نسبتاً پرجمعیت­اش، زندگی می­کرد. او سه برادر و چهار خواهر داشت. بدن هر کدام از آنها، ترکیبی از رنگ­های زیبای، سیاه، قهوه­ای و سفید بود. اما هیچ کدام از آنها به زیبایی برادر خود، خرگوش رنگین کمانی، نبودند. بدبختانه، جرج می­دانست که چقدر جذاب است و زیبایی­اش را درهر زمان ممکن به رخ می­کشید. او معمولاً این کار را با روش­های ناراحت­کننده­ای انجام می­داد. دوستان جرج اصلاً به زیبایی او نبودند، یا به هر حال او اینطور فکر می­کرد. جرج معمولاً در میان جنگل، بالا و پایین می­پرید تا دوستانش که از نظر او اصلاً زیبا نبودند، او را ببینند و از زیبایی­اش تعریف کنند. یک روز جرج مشغول قدم زدن بود، که ویلیام از سوراخش بیرون آمد و متوجه دوستش جرج شد. ویلیام یک موش خرمای زیبا بود که بدنش ترکیبی از انواع رنگ قهوه­ای بود. او یک موش خرمای خوش­اخلاق بود و با مهربانی از زیبایی جرج تعریف می­کرد. ویلیام لبخندزنان گفت: -خدای من، جرج، امروز چقدر موهایت زیبا به نظر می­رسند. جرج گفت: -آه، می­دانم، و متأسفم که تو نمی­توانی به زیبایی من باشی. این حرف، واقعاً ویلیام را نارحت کرد، چون او هم احساس می­کرد زیباست. ویلیام با خودش فکر کرد: - درست است که من به زیبایی جرج نیستم، اما زیبایی خاص خودم را دارم. جرج به راه خود ادامه داد، بی­آنکه به جهان توجهی داشته باشد، چون هرچه باشد، او زیبا بود. در راه مارتین که کلاغی خوش برخورد و خوش قیافه بود، متوجه زیبایی جرج شد. پرهای مارتین شامل انواع رنگ سیاه بود. او روی تنۀ یک درخت قدیمی نشسته بود و تصمیم گرفت در این روز زیبا و دلپذیر از جرج و موهای زیبای رنگین کمانی­اش تعریف کند: - آه، جرج، تو امروز واقعاً زیبا به نظر می­رسی! جرج گفت: -آه، بله، من زیباترین موجود روی زمین هستم ومتأسفم که­تونمی­توانی به زیبایی سید در مسیر جدید، انواع جانوارن یخ­زده را می­بیند. آنها به اجبار وارد مسیر دیگری می­شوند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 180صفحه 8