مجله کودک 180 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 180 صفحه 11

چه اتفاقی افتاده است، با نگرانی فکر کرد: - من امروز زیبا هستم. مگر نه؟ جرج که در این روز زیبا، حالا واقعاً احساس ناامیدی می­کرد، به سمت زمین بازی رفت، جایی که ویلیام موشه، مارتین کلاغه و نانسی قورباغه با هم بازی می­کردند. جرج با نگاه غمگینی به سمت دوستانش رفت و از آنها پرسید: - چرا شما به من بی­توجهی می­کنید؟ مارتین کلاغه گفت: - ممکن است تو به رنگ زیبای رنگین کمان باشی، اما درونت اصلاً زیبا نیست. هیچ اشکالی ندارد که ما به زیبایی تو نیستیم، چون هرکدام از ما زیبایی­های خاص خودمان را داریم. اما تو جرج، یک خرگوش کوچک خشن و مغروری. نانسی قورباغه گفت: - زیبایی به رفتار است، جرج! اگر تو با دیگران بدرفتاری کنی، و خودت را بهتر از تمام موجودات بدانی، به زودی هیچ کس زیبایی­ات را نخواهد دید. مارتین گفت: - اما اگر تو ساده­ترین خرگوش روی زمین هم بودی فرقی برای ما نمی­کرد. آنچه برای ما اهمیت دارد، درون تو است نه زیبایی ظاهرت. ویلیام توضیح داد: - چیزی که واقعاً زیباست، این است که ما با هم مهربان باشیم، کارهایمان را با فکر انجام دهیم و به احساس همدیگر احترام بگذاریم. جرج فهمید که چقدر دوستانش را ناراحت کرده است. با خودش فکر کرد: «آنها راست می­گویند.» سپس به دوستانش گفت: - من خیلی خیلی متأسفم، و قول می­دهم دیگر بداخلاق و مغرور نباشم. جرج، سرش را بالا گرفت و مدتی به دوستانش نگاه کرد. بعد پرسید: - به شما گفته بودم که امروز چقدر به نظرم زیبا می­رسید؟ مارتین، ویلیام و نانسی، لبخند زدند و به جرج گفتند: - بیا جرج، بیا همگی باهم بازی کنیم. امروز، روز زیبایی بود، یکی از زیباترین روزهای دنیا! در همان حال، پدر کودک و همراهان دیگر رفته­رفته از پیداکردن کودک، ناامید شده­اند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 180صفحه 11