مجله کودک 180 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 180 صفحه 10

بعد کمی فکرکرد، آنگاه پیشنهاد داد: - شاید بهتر است ما از این به بعد به جرج رنگین کمانی که چندان هم زیبا نیست توجهی نکنیم. پس از آن روز با هم موافقت کردند که دیگر به جرج، خرگوش رنگین کمانی نه چندان زیبا توجهی نکنند. روز بعد جرج احساس زیبایی فـوق­العاده­ای می­کرد، برای همین از خانه خارج شد تا دیگران هم زیبایی­اش را تحسین کنند. جرج در راه به ویلیام موشه رسید، قدم­زنان به او نزدیک­تر شد، تا ویلیام راحت­تر متوجه زیبایی­اش شود. اما ویلیام اصلاً به او توجهی نکرد و چیزی از زیبایی موهای جرج نگفت. جرج فکر کرد: - خیلی عجیب است، او به من توجهی نکرد. جرج به راهش ادامه داد. با خود فکرکرد چقدر عجیب است که در این روز زیبا مورد بی­توجهی قرار گرفته است. آخر او خودش­را زیباترین مخلوقات روی زمین می­دانست. کمی بعد جرج به مارتین کلاغه رسید. با خود فکر کرد: - این دفعه زیبایی­ام را کاملاً به مارتین نشان خواهم داد. برای همین درست مقابل مارتین پرید و گفت: - سلام، مارتین. مارتین هیچ توجهی به او نکرد، پرواز کنان دور شد، بی­آنکه کلمه­ای با جرج حرف بزند یا از زیبایی او تعریف کند. جرج کم کم داشت ناراحت می­شد، اما به راه خود ادامه داد. به نظرش عجیب آمد که دو دوستش به او بی­توجهی کرده بودند. در حالی که باید حداقل متوجه زیبایی او می­شدند. جرج نانسی را دید که روی زمین می­جهید، به او گفت: - سلام، نانسی! اما نانسی به راه خود ادامه داد و کاملاً به زیبایی جرج بی­توجه بود. جرج اصلاً نمی­دانست آنها نیز به دنبال کودک شروع به سُرخوردن می­کنند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 180صفحه 10