مجله کودک 287 صفحه 11

* دوست دارید الآن پیش او باشید ؟ بله ، همین الآن حاضرم خداوند مرا بیامرزد و ببرد پیش امام . * چه شد که جماران برای سکونت امام انتخاب شد ؟ بعد از اینکه به علت یک بیماری ، امام از قم به تهران آمدند و در بیمارستان بستری شدند دکترها گفتند که امام باید در تهران بماند . حدود سه ماه امام در یک ساختمان سه طبقه در دربند اقامت کردند ، اما آنجا را مناسب نمی دانستند و به آقای رسول محلاتی گفتندکه اگر قرار است تا در تهران باشم باید ، درجایی شبیه منزل پدر شما باشم . منزل پدر آقای محلاتی در امامزاده قاسم بوده است که امام قبل از سال 1342 بارها به آنجا رفته بودند ، امام بنای کاخ نشینی نداشتند و به دنبال جایی می گشتند که بتوانند با مردم ملاقات داشته باشند ، درنهایت منزل امام جمارانی پیشنهاد می شود کهه مرود قبول امام هم قرار می گیرد ، اینجا که هم اکنون نشسته ایم منزل برادر امام جمارانی بوده است که بعداً به محل انتظار شخصیت ها جهت ملاقات با امام تبدیل شد ، صبح ها امام بعد از شنیدن اخبار ساعت هشت ، افرادی را که برای ملاقات آمده بودند را می پذیرفتند ، خانه ای هم که در اختیار حضرت امام جهت سکونت گذاشته شد منزل خواهر امام جمارانی بود . حسینیه هم که تازه بازسازی شده بود و از آنجا که این منازل در جوار حسینیه قرار گرفته بده محل مناسبی برای اقامت امام بوده است . * شما بسیار به او نزدیک بودید ، خالق و خوی امام چه تأثیری بر رفتار شخص شما گذاشته است ؟ امیدوارم که تا حد امکان بتوانم رفتاری شبیه به ایشان داشته باشم اما خیلی سخت است و در توان من نیست . فقط نظم امام را درنظر بگیرید ، او خیلی منظم بود و با برنامه ریزی ای که داشت هم به اداره مملکت می رسید . و هم به انجام کارهای شخصی و خانوادگی اش ، از دیگر ویژگی های ایشان ساده زیستی بود . امام وقتی انقلاب کردو در اوج قدرت قرار گرفت باز هم همان ساده زیستی را که در عراق و فرانسه داشت دنبال کرد داشتن چنین رفتاری خیلی سخت است . با این حال خیلی چیزها را از او آموخته ام و تأثیر گرفته ام . مثلا سعی می کنم هیچوقت زیر قولم نزنم . سر ساعت بر سرقرار برومو کارهایم را هر چه زودتر انجام دهم تا مبادا که به عقب بیفتند . * هنگام رحلت امام باید روزهای سختی را پشت سر گذاشته باشید . خیلی سخت ، به تشخیص دکتر عارفی و چند پزشک دیگر تصمیم بر این گرفته شد تا امام را عمل کنند . بعد از عمل مدتی حال امام روبه بهبودی رفت تا اینکه یک روز جمعه که او را برای استراحت به حیاط بیمارستان برده بودیم گفتند که احساس برز پیدا کرده اند . * آن موقع چه احساسی داشتید ؟ بعضی از واکنش های شیمیایی با حرارت و دود همراه هستند .