مجله کودک 287 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 287 صفحه 17

روژین گریه کرد و گفت : "کتابم ! کتاب قصه ام ! از کتابخانه گرفته بودم . وای خدا ، حالا چه جوابی به خانم کتابی بدهم ؟" دایه عصبانی بلند شد و گفت : "یعنی چه ، مگر کتاب را می خورند ؟" دایه دست روژین را گرفت و با او راه افتاد . به خانه ی کاک بهرام رسید و گفت : "آی کاک بهرام ! نباید به گاوت بفهمانی که کتاب را نمی خورند ؟ چرا کاه و جو به اندازه به حیوان نمی دهی ؟" زن کاک بهرام سرش را از دریچه ی طویله بیرون آورد و گفت : "گاو ما کتاب خورده ؟ عجب گاو با عقل و فهمی داریم ! حتما می خواسته یک چیزی بفهمد . نه روژین ؟" حرف زدن با زن کاک بهرام فایده ای نداشت . روژین گریه کنان و دوان دوان به دنبال دایه به طرف کتابخانه راه افتاد . خانم کتابی جلوی کتابخانه بود . روژین پشت دایه ، با آن پیراهن بلند و پراز گل قایم شد . دایه گفت : "ای خانم کتابی ! روژین از شما کتاب گرفته ، گاو کاک بهرام کتاب را خورده ، حالا غصه گلوی روژین را گرفته ، چه کنم ؟" خانم کتابی گفت : "گریه نکن روژین جان ، حتما قصه ی کتاب خیلی شیرین و با مزه پیوند و همبستگی خانوادگی در چین بسیار محکم و قوی است . بچه ها خود را موظف می دانند که در سالمندی از پدر ومادر خود مراقبت نمایند . رشد جمعیت در چین بسیار زیاد است و دولت چین خانواده ها را تشویق می کند تا فقط یک فرزند داشته باشند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 287صفحه 17