مجله کودک 287 صفحه 16

"ماع ماع" محمد رضا یوسفی یک روز روژین زیر درخت بلوط کتاب می خواند . قصه ی گاو شاخداری که با یک گرگ جنگ می کرد . آن طرف درخت بلوط گاو کاک بهرام ماع ماع می کرد و علف می خورد . روژین طوری غرق کتاب بود که صدای ماع ماع گاو کاک بهرام را نشنید . بلکه صدای ماع ماع گاو شاخداری را شنید که توی کتاب بود ، چون گرگ سیاه می خواست به گوسا له ی گاو شاخدار حمله کند . گاو شاخدار بلند بلند ماع ماع می کرد و شاخ های تیزش را به گرگ نشان می داد . گوساله حنایی زیر شکم گاو شاخدار قایم شده بود و از دندان های تیز گرگ می ترسید . گاو کاک بهرام به طرف روژین آمد . حواس روژین به او نبود و به قصه ی کتاب بود . یک دفعه گاو کاک بهرام دهانش را باز کرد و کتاب را از دست روژین قاب زد . انگار که کتاب دسته ای کاهو بود . گاو کاک بهرام آن را به دندان گرفت و فرار کرد . روژین جیغ زد و به دنبال آن دوید . صدای ماع ماع گاو شاخدار و زوزه ی گرگ سیاه تو گوش روژِین بود و چه گریه ای می کرد ! روژین از لابه لای درخت های بلوط به دنبال گاو کاک بهرام دوید . اما فایده ای نداشت . گریه کنان به خانه رفت و به مادرش گفت : "آی دایه جان ! گاو کاک بهرام کتابم را خورد ." دایه که مشغول نان پختن بود خیال کرد روژین می گوید ، گاو کاک بهرام کبابم را خورد . یک نان داغ و برشته از توی تنور درآورد و گفت : "مگر گاو کباب می خورد ؟" چینی ها از هر قطعه زمینی که برای کاشت برنج مناسب باشد ، استفاده می کنند و این محصول را کشت می دهند ، برنج مهمترین محصول کشاورزی چین است .