مجله کودک 287 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 287 صفحه 18

بوده که گاو آن را خورده ، نه ؟ حالا بیا یک کتاب دیگر بگیر !" روژین تعجب کرد . به خانم کتابی چشم دوخت و گفت : "قصه ی کتاب را چه کنم ؟ قصه ی گاو شاخدار و گرگ سیاه چه می شود ؟ گوساله حنایی چه به سرش می آید ؟ اگر گرگ سیاه ، گوساله حنایی را بخورد چه کنم ؟" خانم کتابی همه ی قفسه ها را گشت . به دنبل یک جلد دیگر از کتاب "گاو شاخدار و گرگ سیاه" بود که پیدا نکرد . روژین این ور و آن ور را نگاه کرد . داس خالو حسین را از روی یونجه ها برداشت و دوید ، دایه او را صدا زد و دنبالش دوید . روژین می دوید و می گفت : "الان می روم تا کتاب را از شکم گاو بیرون بیاورم ." او دوان دوان به طویله ی کاک بهرام رسید . در را به سختی باز کرد . داس را بالای سرش گرفت . و چراغ را روشن کرد . گاو کاک بهرام گوشه ی طویله بود و گوساله ی حنایی رنگی به زیر شکمش کلّه می زد . روژین با صدای بلند گفت : "آی گاو وحشی ! کتاب مرا پس بده . وگرنه با این داس شکمت را پاره می کنم و کتاب را بیرون می آورم آخه گاو شکمو ! تو مگر قصه بلدی بخوانی ؟ اصلا تو چه جور گاوی هستی ؟ اگر گرگ سیاه ، گوساله ی گاو شاخدار را بدزدد و ببرد تو چه می کنی ؟ شاید یک روز دیگر به سراغ گوساله ی خودت بیاید . می همی ؟ ! آن وقت چه می کنی ؟" گاو کاک بهرام مثل یک کوه بود . گوساله حنایی "پکن" پایتخت کشورچین است . شهر جدید پکن در گرداگرد شهر قدیمی پکن ساخته شد . به شهر قدیمی پکن ، "شهر ممنوعه" می گویند که زمانی مرکز فرمانروایی پادشاهان چینی بوده استوامروزه محل توریستی است .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 287صفحه 18