مجله کودک 287 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 287 صفحه 9

نبود ولی به هر حال عمّه من بود و چهل - پنجاه سال از عمرش می گذشت . خدارحمتش کند ، عاشق ما برادرزاده هاش بود . بخاطر همین به ما رو داده بود و ما هم سر به سرش می ذاشتیم . او سال وقتی که از اصرارهای اقاجونت برای خواستگاری شمسی کلافه شدم ، تصمیم گرفتم یه درسی به این آقا بدم . این بود که یه شب ، خیلی جدّی به پدر خدا بیامرزم گفتم : "آقا جان ! این سیّد عباس طلبه رو می شناسید ؟" پدرم گفت : "بله که می شناسم . جوان فاضل و با اصل و نسبیه ." گفتم : "مدّتهاست که اصرار داره بیاد خواستگار عمّه خانوم !" پدرم که از تعجب چشماش گرد شده بود پرسید : "تو دیوانه شدی یا اون ؟ این بنده خدا که نصف سن طوبی رو هم نداره . در ثانی ، عمّه خانومت وقتی که جوون بود شوههر نکرد . حالا چه وقت شوهر کردنه ؟" گفتم : "نه آقا ، نگران نباشید . سید عبّاس فکراشوکرده .مدّتهاست به من گفته که میخواد از خانواده ی ما زن بگیره . براش فرقی هم نمی کنه که زنش ، سنّش زیاد باشه . اتفاقاً از عمّه خانم ما هم خیلی خوشش میاد . میگه دختر مؤمن و باو قاریه ." خلاصه چه دردسرت بدم دخترم . پدرمو راضی کردم پدرم هم با عمّه طوبی صحبت کرد .طفلک عمّه خانم اوّلش خیلی ناراحتشد . ولی وقتی موافقت پدر و مادرمو دید ، کم کم راضی شد . البته تا آخرش هم می گفت : "من که به این محمود ور پریده اعتماد ندارم . ولی چی کار کنم . که اگه بازم جواب رد بدم ، فکر می کنین تا آخر عمر می خوام مزاحمتون باشم ." دایی جان محمود استکان چایش را سر کشید وبا نگاه مهربانی به پدر بزرگ خیره شد و ادامه داد : "بله مریم جان ، این طوری بود که من ، به جای شمسی ، عمّه طوبی را به عنوان عروس نشون پدربزرگت دادم ." چند لحظه هاج و واج به آقاجون و دایی جان محمود وعمّه زهرا نگاه کردم . بعد زدم زیر خنده . حالا نخند و کی بخند . تازه فهمیده بودم که دایی جان در آن جلسه ی خواستگاری چه بلایی سر آقا جونم آورده بود . دلم برای پدربزرگ سوخت . دست سفیدش را گرفتم و گفتم : "آخی ، الهی بمیرم آقا جون ، شما اومده بودین خانوم جانوببینین ؟ دایی جان محمود ! عجب ناقلایی بودین شما !" ادامه دارد کرد که مواد از اتم ساخته شده اند . پس از دالتون ، درسال 1871 میلادی ، یک معلم روس به نام "مندلیف" عناصر شیمیایی را با ترتیب خاصی در یک جدول قرار داد . شیمیدان ها برای نمایش واکنش های شیمیایی ، از نمادهای خلاصه شده ای استفاده می کنند ، مثلا مولکول آب را با نماد H2O نشان می دهند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 287صفحه 9