
مصطفی قربانی / 15 ساله
ملیکاسادات رضوی / کلاس چهارم دبستان / از داودآباد
قلک گمشده
مریم، خسته از مدرسه به خانه رسید. مثل همیشه بعد از احوالپرسی با مادر به اتاقش رفت تا لباسش را عوض کند . همانطور که لباسش را به جالباسی آویزان میکرد، نگاهی به گوشهی اتاق انداخت. قلک قرمز رنگش سر جای خود نبود. ناراحت شد و شروع به جستجوکرد.اما خبری از قلک نبود. در همان لحظه خواهر کوچکترش خوشحال به اتاق آمد و کتاب جدیدی را که خریده بود، به او نشان داد. مریم با سوءظن نگاهی به خواهرش انداخت و پرسید که کتاب را با کدام پول خریده است. خواهرش گفت که با پس اندازش خریده است. اما مریم باور نکرد. او به خواهرش مشکوک شده بود. این فکر لحظهای رهایش نمیکرد. وقتی آن را به خواهرش هم گفت، دل خواهرش شکست. او هر چه اصرار کرد که او دست به قلک مریم نزده، مریم دست بردار نبود. کار به گفتن به مادر کشیده شد. مادر با شنیدن حرفهای دخترهایش، آنها را به آرامش دعوت کرد و خواست که کمی فکر کنند. به مریم گفت که بهتر است همه با هم به اتاق تو برویم و با دقت آنجا را بگردیم. این کار خیلی بهتر از تهمتزدن است. سرانجام با گشتن اتاق، قلک زیر تخت پیدا شد. معلوم شد که قلک روی زمین بوده و با ضربهی پا به زیر تخت رفته است. مریم شرمنده شد. خواهرش را بوسید و از او معذرت خواست. از آن به بعد مریم یاد گرفت که نباید عجله کند و بیخودی به دیگران تهمت بزند. رویا فرهادی از یزد
فاطمه داودآبادی / کلاس سوم / از داودآباد
فاطمه حاجیآبادی / کلاس چهارم / از داودآباد
محمدحسین عبدالهی / از تهران
تمبرهای لهستان
موضوع تمبر : نشان دولتی لهستان
قیمت : 10 پولسکا
سال انتشار : 1860
مجلات دوست کودکانمجله کودک 388صفحه 3