کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 139 من تقریباً در اوایل تشکیل سپاه به اتفاق صاحبنظران با کاغذ یادداشت در جلسات شرکت میکردم و میگفتم میخواهیم تشکیلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را ایجاد کنیم.
من وقتی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدم گفتم: اولین کاری که باید برای سپاه کرد یک نمودار تشکیلاتی است. نموداری کشیدم که بعدها دیدم در کتاب لانه جاسوسی چاپ شده بود در این نمودار یک واحد اداری، یک واحد مالی یک واحد تدارکات، یک واحد نظامی و یک واحد آموزشی طراحی شده بود.
همان روزهای اول انقلاب وقتی این نمودار بیرون آمد، گفتند خب حالا باید یک شورای فرماندهی تشکیل بدهیم. کمیته استقبال به محل ساختمان در خیابان پاسداران آمد و من با یک واسطه به آقای دانش معرفی شدم.
واسطه من گفته بود یک نفر هست که در تشکیلات دارای فکر و تجربه است، کمیتههایی که در مساجد هستند ممکن است خیلی منظم عمل نکنند و مرا معرفی کرده بود. وقتی نزد آقای دانش مسئول کمیته استقبال رفتم گفت: ما قصد داریم به یک ساختمان دیگر اسباب کشی کنیم اتفاقاً من در آن ساختمان مدتی کار کرده بودم و با برادران آنجا آشنا بودم. به آن ساختمان رفتم. دفعه اول که آنجا رفته بودیم قفل اتاقها را با شلیک گلوله هفت تیر باز میکردیم آقای رفیق دوست هم هفت تیر خود را بیرون آورد و قفل را شکست. وقتی به داخل رفتیم دیدیم که نوارها در حال کنترل تلفنهاست. دو نفر وقتی با هم صحبت میکردند روی شمارهای قفل کرده بودند که کنترل کند؛ احتمالا 21 یا 22 بهمن ماه یا چند ساعت پس از آن فرار کرده بودند و نوارهایشان در حال [فعالیت]
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 140 بود این تنها برای روز اول بود روزهای بعد در اتاقها باز و آنها را خیلی مرتب چیده، کنترل میکردیم.
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 141