عکسالعمل رژیم شاه در مقابل این فعالیتها تند بود، منتها حرکتهای بچههای مسلمان در خارج اینقدر فراگیر شده بود که دیگر کاری نمیتوانست بکند. به نظر من شاه میدید که از آدمهایی که میآیند آنجا 50% یا 40% چپی و این جور چیزها میشوند و 20% یا 30% هم از همین آدمهای لاابالی و بقیه هم مسلمان میمانند.
من یادم است که در شهر ما از صد نفری که آنجا بودند، مثلا 20 نفر در انجمن اسلامی ما عضو داشتیم، حداقل 30% تا 35% و بعضی مواقع 40% چون همه نمیرسیدند که بیایند و همین تعداد عضو را هم چپیها داشتند، چون چپیها شامل دو، سه خانواده دیگر هم از گرایشهای مختلف بودند. مثل همین چریکهای فدایی خلق، مثل تودهایها و چنین چیزهایی، آنها در حدود 5 تا 6 دستهبندی داشتند که با این همه آنها هم در حدود 30 تا 35 درصد عضو داشتند بقیه هم یعنی 30 تا 35 درصد شامل کسانی میشدند که اصلا در این خطها نبودند و خنثی و بیتفاوت بودند یا دانشجوی بورسیهای بودند که خیلی میترسیدند و جلو نمیآمدند.
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 49 آن زمان که من آنجا بودم انقلابیها 35% بودند، ولی بعدا بچههایی که در کوران انقلاب آمدند به ایران، بعد از یک سال و خردهای آنها میگفتند که این 35 درصد شده بود 75 درصد یا 65 درصد، یعنی بخشی از آن چپیها بریده بودند و بخشی هم از این کسانی که بیتفاوت بودند، حالا ترسشان کمتر شده بود و به این گروه اضافه شده بودند.
اما در ایران انجمن اسلامی دانشگاهیان آن موقع و یا جامعه اسلامی دانشگاهیان الآن ، تقریبا در همان سال 56 رشد کرد. البته آن موقع اسم نداشت و من یادم است که در خانههای مختلف 20 تا 30 نفر از استادان دانشگاه را آن گروه جمع میکردند که مثلا درباره همین جریانهای منافقان در آنجا گفتگو کنند. من یک بار سخنرانی کردم. همین الآن از آن جمع بعضیها هستند که از استادان دانشگاه هستند، مثلا دکتر نیکروش، دکتر غفوری فرد و دکتر هاشمی گلپایگانی و سه، چهار نفر دیگر بودند از دانشگاه شریف که خدا رحمت کند اوایل و یا وسطهای کار شهید دکتر عباسپور هم بود که از اوایل به بعد ایشان بود.
کتابعصر جهاد، دوران خدمتصفحه 50