امام تمام وقتشان را صرف درس و مطالعه و رسیدگی به مسائل و بررسی روایات و گفتار علما می کردند
خطر آن منافقین فریبکار به ظاهر مسلمان از این گمراهان فریب خورده نامسلمان به مراتب بیشتر است.
خدمت امام رسیدیم و عرض کردیم آقایان نگذاشتند طرحمان را پیاده کنیم.
امام در برابر اصرار ما که از ایشان میخواستیم از خاطرات زندان و ترکیه برایمان تعریف کنند منظماً هر شب فقط ده دقیقه تعریف میکردند.
امام بقدری با مفاتیح مأنوس بودند که هر چند ماه یک بار مفاتیح ایشان پاره می شد
سالها پیش از پیروزى انقلاب اسلامى حضرت امام(ره) در مسجد سلماسى تدریس می کردند
هرکجا روایتى از امام ـ علیهالسلام ـ و یا نام راوى بهمیان مىآمد، به آنان احترام می گذاشتند.
این برخوردها و تبلیغات سوء هیچ خللى در برنامههاى امام به وجود نیاورد.
زمانى که خمینى(س) در نجف بود، من مىرفتم به او سرمىزدم.
امام در رفتوآمدها و دید و بازدیدها همیشه تنها حرکت مىکردند.
روز عاشوراى سال 1342 که امام آن سخنرانى عجیب را در مدرسه فیضیه فرمودند، من به همراه یکى از دوستان و رفقاى قم در کاشان مشغول فعالیت بودم
روحانى برجسته ای، نامهاى خدمت امام فرستاده بود که در آن درخواست کمک براى ساختن مدرسه علمیه کرده بود
به حضرت امام عرض کردیم که با آنکه همه ما اصرار داشتیم که شما از پاریس به تهران تشریف نیاورید، چه عاملى سبب شد که مصمم باشید که به ایران سفر کنید؟
روز چهارده اسفند 1359 در دانشگاه تهران تجمعى به وقوع پیوست که در آن بنىصدر، رئیس جمهور معزول، سخنرانى کرد و مطالبى علیه انقلابیان و حزب اللّه مطرح کرد
وقتی آقا مصطفی رحلت کرده بودند قرار شد جمعی به اتفاق حاج احمد آقا به محضر امام برسند و به صورت تدریجی خبر را به امام برسانند.
امام هم با کمال خضوع پا شدند و دو رکعت نماز خواندند و مهر را به ایرانی برگرداندند.
آشنایی من با امام هنگامی آغاز شد که برای ادامۀ تحصیل به اراک رفتم.
امام از هر گونه حرکتی که شائبۀ آینده سازی برای خویشتن داشته باشد سخت گریزان بود