مجله کودک 19 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 19 صفحه 8

از پشت اف اف شعار می­دادم ! محبوبه حقیقی پرشور انقلاب به دبستان­ها بیاید، چه برنامه­هایی دارید؟ یکی از بهترین کارهایی که انجام می­شود و در حقیقت بچه­ها با این کار به استقبال جشن پرشکوه حماسۀ ملی می­روند، تزئین مدرسه­هاست. از چند هفته قبل از دهۀ فجر، بچه­ها دست به کار تزئین کلاسهایشان می­شوند. مسئولیت­ها بین بچه­ها تقسیم می­شود. گاهی اوقات بچه­های یک کلاس، آنقدر آویز و پوستر می­آورند که برای نصب آنها روی دیوارها، جا کم می­آوریم. مسئولیت نصب تزئینات به عهدۀ خود بچه­هاست؟ ما سعی می­کنیم نظارت داشته باشیم. ولی اشتیاق بچه­ها آن قدر زیاد است که گاهی ما از آنها عقب می­مانیم. یک روز زنگ تفریح به یکی از کلاس­های پنجم رفتم و دیدم بچه­ها صندلی معلم را روی میز گذاشته­اند و یک نفر هم روی آن ایستاده و به سقف آویز نصب می­کند. ما نباید بچه­ها را از این شور و اشتیاق باز داریم. برای همین سعی می­کنیم، حتماً در زمان تزئین، معلم یا مسئولی خانم قندریز، مربی پرورش دبستان است. او در روزهای انقلاب 7 ساله بوده است. صحبت­هایش از انقلاب برای بچه­ها شنیدنی است. وقتی که او دربارۀ انقلاب حرف می­زند، بچه­ها می­توانند به راحتی آن روزها را مجسم کنند، چون هم سن و سال آن روزهای خانم مربی هستند. خانم قندریز می­گوید: دوست دارم بچه­ها همۀ چیزهای قشنگی را که من آن روزها دیده­ام، بدانند. مثل فداکاری، شهامت، شهادت و...دوست دارم آنها هم بدانند که ملت ایران برای انقلاب چقدر زحمت کشیده­اند. یکی از کارهایی که این روزها در کلاس­هایم انجام می­دهم، گفتن خاطرات آن روزهاست. مثل روزی که عکس شاه را از صفحۀ اول کتاب همه همکلاسی­هایم کندم. مثل روزی که یک عکس امام را پیدا کرده بودم و دوستم می­خواست آن عکس مال خودش باشد و به خاطر آن با هم دعوا می­کردیم. خاطرۀ روزی که امام از مردم خواسته بود، در خانه­ها بمانند و من و همۀ بچه­های محل به هوای بازی کردن، به کوچه می­آمدیم. یک روز که در خیابان تیراندازی شد، پدرم به تنهایی در تظاهرات شرکت کرد و مادرم اجازه نمی­داد از خانه خارج شوم. من هم گوشی اف اف را برداشتم و با صدای بلند شعار می­دادم. و خاطرۀ آن روز شیرین که با مادرم برای رأی دادن رفتیم و من رأی آری مادرم را به جمهوری اسلامی، در صندوق انداختم. از خانم قندریز می­پرسیم: برای اینکه حال و هوای

مجلات دوست کودکانمجله کودک 19صفحه 8